سلام سلام سلام .
با وجود اینکه خیلی نفسم داره روی این صندلی تنگی می کنه و حسابی هم خسته ام ولی دلم میخاست بیام از خوشحالیم بنویسم .
امروز داداشم خبر داد که سونو گفته بچه اش پسره ...............
هورااااااااااااااااااااااااااااااااا
طه پسر ، اونم پسر دخترم تک میشه .
ای خدا فقط خدا وکیلی خیطم نکنی وقتی دنیا میاد پسر باشه ها ........
خدایا ذوق منو کور نکنی یه وقت .........
نه انشالا ..........
تو رو خدا دعا کنید بچه ام همون دختر باشه .
یه دعای دیگه هم بکنید که این دوران واسم اسون بگذره .
این سونوی اخری واسم 30 خرداد نوبت زایمان زده .
خیلی دیگه باید صبر کنم و هر روز داره اوضاع سخت تر میشه .
طه خفه نشده پریشب ادای راه رفتنم رو درمی آورد . بلا برده دستش رو گذاشته به کمرش شکمش رو داده جلو لباشم جمع کرده میگه خاله بهاره اینجوری راه میره !!!!!!!!!
کلی خندیدیم از دستش .
دولا و راست شدن و خوابیدن و نشست و برخاست هر روز داره سخت تر از روز قبل میشه . نفس تنگی هم که دیگه همیشگیه .
چند شبی هم هست که توی خواب یهو عضله پشت ساق یا پشت زانوم می گیره و اونوقته که دیگه از شدت درد با فریاد از خواب بیدار میشم .
اینقدر دردش فجیعه که از صدای ناله ام بابک هم بیدار میشه اونی که خوابش اینقدر سنگینه !!!!!!!
ولی خوب با همه این احوالات چاره ای جز تحمل وجود ندارد تحمل می کنیم به انتظار دختری زیبا و شیرین زبان و البته سالم و صالح ، خوش سیرت و خوش صورت انشاالله .......
دعایمان کنید . نمی دونم دیگه اینور سال میام پست بذارم یا نه ولی اگه نیومدم پیشاپیش عید همگیتون مبارک و خجسته باشه .
انشالا که سالی پر از سلامتی ، ایمان و سربلندی و خوشی داشته باشین و به همه ارزوهای خوبی که به صلاحتونه برسین .
سر سفره هفت سین ما سه نفر رو هم یاد کنید .
راستی یه سری دزد هم گرفتند که احتمال میره دزد خونه مریم اینا هم توش باشه البته هنوز خبر قطعی ای نیست و چیزی به مریم اینا برنگشته ولی بازم جای امیدواری هست .
خوب دیگه قربان شما .........
لطیفه نوشت :
اسم طایفه اش رو نمیگم چون تو نت از همه قشری هستن نمیخام به کسی بربخوره .
ستاد انتخابات در شهر ...... اعلام کرد : عاجزانه از اهالی شهر خواهشمندیم از رای دادن به اعلامیه هائی که در سربرگ آنها انالله و انا الیه راجعون نوشته شده است خودداری فرمایند ........
موضوع مطلب :